بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان :چالش های آموزش زبان انگلیسی در مدارس ایران
نویسنده: دکتر میر آقا
چالش های آموزش زبان انگلیسی در مدارس ایران
چکیده :
آموزش زبان انگلیسی در کشورهای مختلف با مشکلات متعددی روبه رو است و در ایران نیز از این انگلیسی قاعده مستثنی نیست.امروزه زبان انگلیسی به عنوان زبان بین المللی شناخته شده , دانشمندان وپژوهشگران مقالات ویافته های خود را برای عرضه به جهان به زبان انگلیسی نگاشته و دراختیار دیگرکشورها با هر زبان وفرهنگی می گذارند.همه ی کشورها در عرصه ی تجارت ,جهانگردی,علمی وفرهنگی و...نیازمند استفاده از زبان انگلیسی هستند.با این وجود متاسفانه در نظام آموزشی کشور ما ایران, آنگونه که باید به یادگیری این زبان توجه لازم مبذول نمی گردد. معلمان ساعتهای زیادی در زیر سقف کلاس درگیر فرآیند یاددهی-یادگیری این درس هستند ، باز هم موفقیت چشمگیری در این زمینه نداشته اند.اکثر معلمان هنوز در نیافته اند که چه چیزی واقعا در تدریس و یادگیری در کلاس درس زبان انگلیسی اهمیت دارد.معلمان مربوطه یادگیری زبان انگلیسی را برای دانش آموزان فقط یک امر درسی دانسته و ضرورتی بر یادگیری عمیق و پایدار احساس نمی کنند.حال آنکه چیزی که در مورد یادگیری زبان انگلیسی اهمیت دارد ، استفاده از آن در محیط خارج از مدرسه است.در مدارس آموزش مهارت های چهار گانه کاملا به طور یکسان صورت نمی گیرد،و شاید بتوان گفت بعضی مهارت ها به دلایلی مانند نداشتن تسلط کافی معلمین یا نبود امکانات مورد بی توجهی قرار می گیرد.نبود بازدهی کافی در مدارس و نیاز به یادگیری آموزش این زبان که هر روز بیشتر احساس می شود باعث حضور فزاینده افراد در آموزشگاه ها ی زبان انگلیسی شده است.ورای تمام این مشکلات نبود فرصت کافی برای بروز مهارت های آموخته به مرور زمان منجر به فراموشی همین مطالب آموخته شده اندک نیز می شود.نتایج تاسف بار این شیوه آموزش دولت را وادار به تغییراتی در محتوای کتب و تا حدی شیوه های آموزشی نموده است که شاید بتواند این مشکلات را قدری کاهش دهد ولی حل تمام این مشکلات با این شیوه عملکرد بسیار دور از ذهن به نظر می رسد.
مشکلات موجود در آموزش زبان در ایران را می توان در 7 عنوان دسته بندی کرد که عبارت اند از: -نامناسب بودن محتوای کتب آموزشی -ضعف معلمان در زبان و آموزش آن -کم بودن ساعات آموزشی -کاستی های موجود در کلاس ها -شروع زبان آموزش زبان در زمان نامناسب -عدم رعایت مراحل یادگیری -هدف گذاری نامناسب یکی از راه حل های مناسب برای رفع مشکلات آموزشی موجود دراین زمینه الگوبرداری سنجیده ومناسب ازروش هاو برنامه های آموزشی کشورهای موفق در زمینه آموزش زبان انگلیسی می باشد. واژگان کلیدی: آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم ، آموزش و پرورش ، ضعف ها مقدمه: در حال حاضر انگلیسی، زبان مادری بیش از ۳۴۰ میلیون شهروند بریتانیایی، آمریکایی، کانادایی و استرالیایی است. علاوه برآن، به دلیل نفوذ نظامی، اقتصادی، علمی، سیاسی و فرهنگی دولت انگلیس در سده های هجدهم و نوزدهم میلادی وهمچنین نفوذ فرهنگی و رسانه ای آمریکا درسده بیستم و بیست و یکم، تعداد ۶۰۰ میلیون نفر نیز زبان انگلیسی را به عنوان زبان دوم خود به کار می برند. میلیونها نفر دیگر در سراسر جهان در حال یاد گیری این زبان می باشند تا بخشی از نیازهای علمی-فرهنگی خود را در جوامع انسانی به شدت در هم تنیده امروزی رفع نمایند.امروزه زير بسياري از آگهي هاي استخدام تسلط بر زبان انگليسي به عنوان يکي از شرايط استخدام عنوان شده است. همچنين بسياري از دانشگاه ها دانستن زبان را شرط پذيرش دانشجو در مقاطع کارشناسي ارشد و دکتري عنوان مي کنند. اين يعني در دنياي امروز پيشرفت شغلي و تحصيلي در گرو دانستن حداقل يک زبان خارجي است. ورود و فهم به دنيا هاي ديگر ضرورت زندگي در دنياي امروز است و اين کارکرد مهم دانستن زبان در کنار ديگر کارکرد هاي آن مانند پاسخ به نيازهاي شغلي و تحصيلي باعث مي شود آموختن زبان را جدي بگيرم. تمامي اين انگيزه ها و دلايل براي آموختن زبان مثبت و قابل توجه هستند اما، اين پرسش را هم به وجود ميآورند که چرا با وجود نياز مبرم شهروندان به دانستن زبان براي پاسخ به نيازهاي خود در دنياي امروز، آموزش و پرورش ما به گونه اي عمل کرده و مي کند که دانش آموزان و دانشجويان از ياد گرفتن زبان در مدارس و دانشگاه ها مايوس مي شوند و به سمت آموزشگاه هاي آزاد زبان هجوم مي آورند و هزينه هاي گزاف آموزش آزاد را مي پردازند.متوليان اين آموزشگاه ها که نام هاي جذب کننده اي براي موسسه خود انتخاب کرده اند سعي مي کنند با اين تبليغات شهروندان را به سمت خود بکشانند. اين درست است که اکنون در بسياري از خانواده ها فرستا دن فرزندان به کلاس زبان ضروري شده و هزينه آموختن يک زبان خارجي در سبد خريد خانوارها قرار گرفته است اما، رقابت آموزشگاه ها هم شديد است و آنها مجبورند براي جذب افراد برندي براي خود تعريف کنند و براي آن به کسب اعتبار بپردازند.اهميتي که گاهي شهرونداني که به دنبال آموختن زبان هستند به نام و اعتبار موسسات آموزش زبان مي دهند ناظران بيروني را به اين نتيجه مي رساند که اين موج خروشان مراجعه کنندگان فقط و فقط براي يادگيري زبان است و چنين گزاره اي باعث مي شود ما به اين نتيجه برسيم که در سال هاي اخير تب شديدي براي يادگيري زبان در شهروندان ايراني به وجود آمده است.اما واقعيت اين نيست. اين درست است که گسترش رسانه هاي جمعي و فراگير شدن اينترنت باعث شده است شهروندان ايراني از هر قشر و طبقه و در هر سن و سالي با شهروندان ديگر کشورها ارتباط پيدا کنند و براي اين کار نيازمند دانستن زبان باشند اما، پژوهش ها در اين زمينه حاکي از اين است که هنوز درصد قابل توجهي از شهروندان براي پر کردن اوقات فراغت خود به آموزشگاه هاي زبان مراجعه مي کنند. روش های تدریس زبان در مدارس ما یك روش قدیمی و بدون بازده است، این معضل از مدارس آغاز می شود و حتی در دانشگاه ها و بسیاری آموزشگاه ها تداوم می یابد . سطح کیفی تدریس و آموزش زبان در مدارس بسیار پایین است و باعث عدم کاربردی بودن آموزش زبان انگلیسی در مدارس و دانشگاه های کشور شده است. مجرب نبودن معلمان زبان انگلیسی و نداشتن دانش زبانی مناسب و نیز آشنا نبودن به روش های تدریس نیز در این امر تأثیرگذار است. بشر در هیچ دوره ای این چنین با حجم انبوهی از داده ها و اطلاعات مواجه نبوده است. در برهه ای از تاریخ که عصر اطلاعات و ارتباطات نامیده می شود، بهترین ابزار بهره گیری از كتاب ها، فیلم ها، كلاس های آموزشی، نرم افزارهای رایانه ای و پهنه گسترده اینترنت، زبان انگلیسی است.در حالی که دلیل افزایش علاقه به فراگیری زبان انگلیسی در جامعه امروز، گسترش ارتباطات است معاون شورای عالی آموزش وپرورش معتقد است باید فرهنگ سازی لازم صورت بگیرد تا افکار عمومی جامعه متوجه شوند انگلیسی صرفاً زبان حاکم نیست و فراگرفتن سایر زبان ها نیز دارای اهمیت است. کارشناسان آموزش درباره دلایل بازدهی پایین آموزش زبان انگلیسی در مدارس معتقدند: آموزش زبان انگلیسی در مراکز مربوط به آن بیشتر یک طرفه است. كتاب های درسی زبان انگلیسی در حال حاضر بسیار ناکارآمد و قدیمی می باشند. یکی دیگر از مشکلات در زمینه آموزش زبان، تعداد دانش آموزان در کلاس های درس است، با افزایش تعداد دانش آموزان در یک کلاس، معلم فرصت کمتری برای تمرکز بر یادگیری دانش آموزان دارد. عدم همخوانی مطالب یاد گرفته شده در کلاس های زبان با مسائل و رویداد های محیط یکی دیگر از معضلات آموزش زبان می باشد. یكی از مهم ترین دلایل كم توجهی نظام آموزش و پرورش نسبت به آموزش مكالمه در زبان انگلیسی ساعت هایی است كه برای آموزش زبان در مدارس در نظر گرفته می شود. دلیل ناقص ماندن چرخه آموزش زبان انگلیسی در نظام آموزش و پرورش ما این است كه ساعت هایی كه برای آموزش زبان در مدارس در نظر گرفته می شود، بسیار اندك و حدود سه ساعت در هفته است ؛ این در حالیست كه به گفته كارشناسان ، شرایط غیراستاندارد آموزش هم، مشكلات ناشی از این كمبود وقت را تشدید می كند. شش سال آموزش زبان انگلیسی در بیشتر مدرسه های ایران به اعتقاد بسیاری از كارشناسان آموزش و پرورش و زبان شناسی تنها صرف وقت و اتلاف زمان به شمار می رود. بر همین اساس، كارشناسان ضعف دانش آموزان ایرانی را در یادگیری زبان، تنها به فضای آموزش رسمی مرتبط می دانند و از دانش آموزان به عنوان افرادی علاقه مند به یادگیری زبان انگلیسی نام می برند كه مشكلات متعددی چون استفاده از متدهای آموزشی کهنه و بی توجهی به روش های آموزشی نوین در کتب درسی زبان،ناكارآمد بودن محتوای كتاب های درسی زبان انگلیسی و توجه نکردن به تمامی مهارت های یادگیری زبان های خارجه در امر آموزش،كم بودن ساعت های تدریس و حضور تعداد زیاد دانش آموزان در کلاس درس از انگیزه آنان در یادگیری این زبان كاسته است . بیان مسئله: ضعف آموزش و پرورش در آموزش زبان : بسياري براين باورند که دانش آموزان از سال ها آموزش و فراگيري درس زبان انگليسي در مدرسه ثمره اي به دست نمي آورند، در حالي که انگيزه آموختن در بسياري از آن ها با رشد روزافزون آموزشگاه هاي زبان انگليسي و استقبال دانش آموزان براي حضور در کلاس هاي آن به وضوح ديده مي شود. ضعف نيروي انساني در آموزش زبان انگليسي، امکانات، شرايط، ابزارها و فضاي مناسب و همين طور پياده کردن شيوه هاي نادرست آموزش آن در کلاس موجب شده نتايج مورد انتظار و مطلوب از آموزش در مدارس درس به دست نيايد. عليرضا شريفي کارشناس آموزش و پرورش با تاکيد بر اينکه محتواي کتب درسي نيازمند بازنگري جدي و کلي است، مي گويد: اگرچه در سال هاي اخير تغييراتي در محتواي کتاب هاي درسي زبان به وجود آمده است اما، اين تغييرات در حد مطلوب نيست. او ادامه مي دهد: البته بايد گفت برنامه ريزي دروس از سوي کساني که وظيفه برنامه ريزي درسي را برعهده دارند نيز اهميت پيدا مي کند. به اين معني که زمان تدريس درس زبان در مدارس ما پاسخگوي نيازهاي يادگيرندگان (دانش آموزان) آن نيست. ضمن آنکه شيوه و روش تدريس زبان هم در نظام آموزشي ما بايد مورد بازنگري قرار گيرد. به گفته اين کارشناس آموزش و پرورش کودک براي آموختن هر زباني ابتدا بايد واژه ها و جمله ها را بشنود، سپس صحبت کند و پس از ورود به مدرسه حروف الفبا را بياموزد و در نهايت نوشتن را. اين در حالي است که بسياري از معلمان زبان از روش هاي صحيح آموزش به دانش آموزان ناآگاه هستند. به اين معني که آنها در اولين جلسه درس، الفبا را آموزش مي دهند، يعني دقيقا برعکس عمل مي کنند. به اين نحو که به ترتيب نوشتن، خواندن، گفتن و شنيدن را مي آموزند. بنابراين نمي توان آموختن و به کارگيري زبان انگليسي را از سوي دانش آموزان انتظار داشت. شريفي با بيان اينکه بسياري از مدارس ما فاقد آزمايشگاه زبان هستند، در حالي که وجود آن از اهميت بالايي برخوردار است، مي گويد: در تعداد کمي از مدارس هم که آزمايشگاه زبان داريم، حجم بالاي درس و زمان محدود فرصت استفاده از آن را نمي دهد. البته برخوردها و تماس هاي اندکي که دانش آموزان با توريست هاي خارجي دارند و معلمان و دانش آموزان کمتر به کشورهاي ديگر سفر مي کنند و همين طور نبود رسانه هاي انگليسي زبان شنيداري و ديداري موجب شده که دانش آموزان براي آموختن زبان انگليسي احساس نياز نکنند. در حالي که اگر معلمان همه، دروس خود را موظف بدانند که در کنار درسي که تدريس مي کنند چند صفحه نيز زبان تخصصي همان درس را براي ترجمه در اختيار دانش آموزان قرار دهند، نتيجه موثري در پي خواهد داشت. بنابراين بايد مجموعه آموزش و پرورش احساس نياز را در دانش آموز ايجاد کند. او افزايش تعداد آموزشگاه هاي آزاد در هر رشته را معياري براي سنجش ناکارآمدي در ارايه آن رشته ازسوي آموزش و پرورش مي داند و مي گويد: اين بدان معني است که آموزش و پرورش رسالت خود را به خوبي انجام نداده است. در حالي که بايد خانواده و به ويژه آموزش و پرورش با تغيير بنيادين در نحوه آموزش درس زبان بايد علاقه و انگيزه بسياري از دانش آموزان را براي يادگيري آن فرصت مغتنمي بشمارند. البته در اين ميان بازآموزي روش تدرس معلمان بايد در اولويت قرار گيرد. اين کارشناس آموزش و پرورش معتقد است: وجود آزمون و کنکور سراسري موجب شده است بخش هايي از آموزش زبان به طور مثال، گرامر برجسته تر شود در حالي که بايد آموختن واژه ها و کاربرد آن در جمله، براي گفتن و شنيدن نيز مهم تلقي شود اما، اين مسئله عملا در آموزش و پرورش ما اتفاق نمي افتد. هرمز انصاري که نيم قرن است با ارايه شيوه هاي نوين براي بچه ها زبان انگليسي تدريس مي کند و در اين باره 9 جلد کتاب تاليف کرده است، درباره چرايي ناموفق بودن آموزش زبان در مدارس مي گويد: در مدرسه بچه ها براي کسب نمره، زبان مي خوانند و تلاش مي کنند به هر نحو ممکن نمره لازم را به دست آورند. بنابراين انگيزه اي براي يادگيري آن ندارند. همين امر موجب مي شود بچه ها با نمره ها و سطوح متفاوت و حتي گاهي ناموفق به مقاطع بالاتر وارد شوند. ضمن آنکه شيوه هاي ياددهي و يادگيري و همين طور موادي که تدريس مي شود برپايه علايق و نياز بچه ها شکل نمي گيرد. علاوه بر اين دانش آموزان بنا به مواد درس انگليسي و بنابر آمادگي شان گروه بندي نمي شوند. همچنين مدرسان زبان در مدرسه به طور مطلوب ارزشيابي نمي شوند، حتي ممکن است آنها در مقابل بازده نابرابر به طور يکسان ارزشيابي شوند که اين امر نيز صحيح نيست. او معتقد است: بايد به طور دايم انگيزه هاي يادگيري و ارزش نتايج ناشي از آن و شيوه هاي يادگيري مورد بازنگري قرار گيرد و تصحيح شود. ضمن آنکه ابزارها و وسايل آموزشي و کمک آموزشي نيز بايد مهيا شود. البته بايد به نياز، خواست و نظر يادگيرنده درباره مدرس و شيوه تدريس آن بهاي زيادي داده شود. اهميت شرايط و فضاي يادگيري نيز کمتر از ياددهنده و مواد يادگيري نيست. علاوه بر اينها آموزش زبان همواره نيازمند نوآوري و تحول در همه ابعاد آن است. البته اگر ايده ها و شيوه هاي خوبي داشته باشيم اما،سازماندهي خوبي نداشته باشيم هر دو اينها از دست خواهد رفت. انصاري معتقد است: آموزش زبان بايد بيش از گذشته در آموزش و پرورش مورد توجه قرار گيرد. بهترين نوع آموزش در شرايط فعلي اين است که آموزش و پرورش فقط متولي اين کار باشد و آموزش آن را به سازمان هايي محول کند که توانايي انجام آن را به خوبي دارند. آموزش نامناسب زبان در مدارس و دانشگاه ها افراد را راهي آموزشگاه هاي آزاد مي کند. در چنين شرايطي اين پرسش مطرح است که آيا آموزش زبان در آموزشگاه هاي خصوصي که روز به روز بر تعدادشان افزوده مي شود از استاندارد هاي لازم تبعيت مي کند يا نه؟ نامناسب بودن محتوای کتب آموزشی: نامناسب بودن محتوای کتب آموزشی زبان در ایران مسله ای غیر قابل انکار است.شاید یکی از مهمترین عوامل عدم یادگیری زبان نامناسب بودن محتوای کتب درسی است.از مولفان کتاب های درسی انتظار می رود که با توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان در رشته های گوناگون و همچنین نواحی متفاوت کشور، تدوین مطالب علمی جذاب و جدیدی را به عهده بگیرند. نارسایی هایی که در کتاب های زبان انگیسی مقطع متوسطه می توان بیان کرد عبارتند از: ▪ بخش مربوط به متون و تصاویر ـ استفاده از متون غیر جذاب، خسته کننده، قدیمی و غیر منسجم در کتاب های انگلیسی ـ نادرست و نامناسب بودن و عدم جذابیت بعضی تصاویر کتاب های زبان انگلیسی ـ عدم پیوستگی و ارتباط صحیح بین درس ها و متون کتاب های پایه های بعدی ـ عدم توجه به نیازهای امروزی دانش آموزان در متون کتاب ها ▪ بخش مربوط به ساختار های دستوری ـ عدم هماهنگی نکات دستوری با متون درس ها ـ عدم جذابیت مطالب دستوری و کمبود فعالیت های متنوع ـ دارا بودن سوالات غیر استاندارد و گاه اشتباه ـ عدم رعایت سلسله مراتب دستوری ـ داشتن نکات دستوری پیچیده با وقت محدود ـ توجه به ساختارهای غیر ضروری و غفلت از ساختارهای ضروری ▪ بخش مربوط به هدف های کتاب ها، روش و قواعد ـ عدم هماهنگی حجم مطالب کتابهای درسی با ساعت اختصاص یافته برای آن ها ـ عدم تطابق هدف های آموزشی با آزمون های بر قرار شده ـ شفاف نبودن هدف های کلی کتاب ها ـ مشخص نبودن سطح کتاب ها و جامع و کامل نبودن محتوای آن ها ـ عدم تطابق محتوای کتاب ها با روش های نوین تدریس از نگاه و دیدگاه معلمان و کارشناسان، محتوای کتاب های زبان انگلیسی باعث مسؤولیت پذیری و مشارکت های دانش آموزان در حد مطلوبی در فعالیت های یادگیری نمی شود. محتوای کتاب های درسی دوره راهنمایی در ارائه مطالب، مثال ها و تصویر ها درحد مطلوبی دارای تنوع نیست. در این دوره کتاب ها باید طوری طراحی و تنظیم شوند که در دانش آموزان توانایی لازم برای نوشتن پاسخ به تمرین های کتاب، نوشتن خلاصه ی متون درسی، نگارش جملات ساده با املای صحیح و رعایت نکات تکنیکی نوشتاری، اعم از علامت گذاری ، کاربرد حروف بزرگ و رسم الخط صحیح را ایجاد شود. دانش آموزان بایستی با حقایق علمی آشنا شده و در دانش آموزان تفکر انتقادی بوجود آید. از آنجا که مفاهیم زبان انگلیسی برای دانش آموزان به عنوان یک زبان غیر مادری و زبان دوم، دور از ذهن است وچندان قابل درک و فهم نیست، محتوای کتاب های زبان انگلیسی دوره راهنمایی تحصیلی باید به گونه ای طراحی شوند که در آن ها از مطالب و مثال های جذاب ، شکل ها و تصویر های متنوع برای یادگیری بهتر مطالب درسی استفاده شود. کتاب های درسی می توانند در پرورش تخیل، حس زیبایی، شخصیت کودکان موثر باشند. دانش آموزان در طول دو سال آموزش زبان در مقطع راهنمایی و چهار سال تحصیل در دوره متوسطه قادر نیستند که مهارتهای لازم listening, speaking, writing and reading را به طور کامل و جامع کسب نمایند. تنها شکل و محتوای کتاب های آنها را تا حدی با مهارت درک مطلب آشنا می سازد که آن هم به سختی پاسخ گوی نیاز آن ها برای موفقیت در آزمون کنکور می تواند باشد، هر چند که تمامی تست های زبانی و کارهای کلاسی که برای شاگردان صورت می گیرد تنها برای آماده ساختن آنها برای امتحان کنکور است و دیگر جوانب و عوامل یادگیری زبان در حاشیه قرار دارند. به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، بسیاری از کارشناسان آموزشی براین باورند که ضعف آموزش و پرورش در ارائه آموزشهای زبان، منجر به آن شده است تا خانوادهها برای جبران این کاستی دست به دامان بخش خصوصی و گاه کلاسهای زبان سفارتخانهها شوند. ضعف معلمان در زبان و آموزش آن: دلیل دیگری برای این ضعف دانش آموزان ، مدرسان بی تجربه برای تدریس انگلیسی در مدارس است. چراکه برخی از مدرسین تنها با کسب مدرک کارشناسی و یا ارشد در مدارس مشغول به کار هستند که تجربه ی تدریس در آموزشگاه را ندارند و یا دوره های تربیت مدرس زبان را نگذرانده اند.بنابراین چنین مدرسانی نه تنها در کلاس به دانش آموزان برای یادگیری کمک نمی کنند ، بلکه سطح علمی آنها را نیز پایین می آورند. با تلفظ های غلط ،نداشتن سواد کافی و گاهی اهمیت ندادن به کار دانش آموزان ضربه ی سختی به آموزش این زبان می زنند. و دانش آموزان پس از پایان 12 سال تحصیل در مدارس قادر به مکالمه ی خیلی عادی نمی باشند و چنین به نظر می رسد که صرف این همه وقت و هزینه بی تاثیر بوده است.آموزش و پرورش نیز تلاش چشمگیری در جهت به روز رسانی اطلاعات معلمین خود یا کمک به حل مشکلات مهارتی آنان نداشته است.با این وجود آموزش و پرورش دراین آشفته بازار آموزش زبان توسط بخش خصوصی و سفارتخانهها میتواند از حالت انفعال خارج شود یعنی با کیفیتر کردن آموزشهای ارائه شده زبان در مدارس و عملیاتی کردن مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش در خصوص ارائه 5 زبان خارجی در مدارس، در این عرصه حرفی برای گفتن داشته باشد. مریم حسینی دبیر زبان انگلیسی و از مدرسان آموزش زبان در دورههای ضمن خدمت آموزش و پرورش درمصاحبه با رسانه های جمعی در رابطه با روشهای آموزش زبان در مدارس و دلایل گرایش خانوادهها به سمت آموزشگاههای بخش خصوصی اظهار داشت که بنده معلم رسمی آموزش و پرورش هستم اما به جرئت میتوانم بگویم در بحث آموزش زبان انگلیسی در مدارس با مشکلات متعددی مواجه هستیم به گونهای که برخی معلمان، تلفظ صحیح سادهترین کلمات را هم نمیدانند، در شرایطی که معلم به زبان انگلیسی تسلط ندارد، آموزش و پرورش چگونه جرئت خواهد کرد که زبانهای دیگر را در مدارس ایجاد کند؟ وی افزود: بخشی از ضعف آموزش و پرورش در آموزش زبان انگلیسی به ضعف معلمان مربوط است البته در کتابهای درسی و روش تدریس نیز مشکلاتی وجود داشت اما طی چند سال اخیر، کتابهای جدید مطابق با کتابهای روز دنیا تألیف شدهاند و براین اساس شروع آموزش زبان به دانشآموز از گرامر نیست بلکه ابتدا کلمات و عبارات را فرامیگیرد یعنی مکالمه محور است. این معلم زبان انگلیسی گفت: اغلب معلمان، کتاب جدیدالتألیف را قبول ندارند چرا که 30 سال است به آموزش گرامر عادت کردهاند و برای تدریس کتاب جدید با مشکل مواجه هستند بنابراین باید برای آنها دورههای آموزشی لازم برگزار شود تا باورهایشان تغییر کند. حسینی ادامه داد: کتابهای جدید ابتدا کلمات را به دانشآموز آموزش می دهند و پس از آن با حروف و به تدریج مکالمه آشنا میشود یعنی روش کار از کل به جزء است اما معلمان روشهای سنتی و قدیمی را اجرا میکنند در روش جدید از دانشآموزان انتظار نداریم تا متون را خوانده یا اقدام به نوشتن کنند اما معلمان آنها را مجبور به خواندن متون و نوشتن میکنند. وی با اشاره به اینکه معلمان گاه در تلفظ دچار مشکل هستند، بیان کرد: از سوی دیگر برخی معلمان صرفاً به کتاب درسی تسلط دارند و فراتر از کتاب نمیدانند و این بزرگترین نقص معلم است، آموزش و پرورش باید با برگزاری دورههای آموزشی لازم پایههای علمی معلمان را تقویت و آنها را به روز کند. این معلم ادامه داد: در شرایط فعلی نمیتوان سایر زبانها را به مدارس وارد کرد مگر اینکه اقدام به جذب نیروی آزاد برای تدریس آنها کرد. درشرایط فعلی و ضعف آموزش زبان در مدارس شاهد هستیم که مردم مجبورند برای جبران این ضعف به آموزشگاههای آزاد مراجعه کنند. کم بودن ساعت های آموزش: فاطمه خواجوي ـ دبير بازنشسته زبان انگليسي در گفتگو با رسانههاي گروهي درباره دلايل بازدهي پايين آموزش زبان انگليسي در مدارس ميگويد: براي پاسخ به اين پرسش -كه دغدغه بسياري از افراد است ـ ابتدا بايد از خود بپرسيم كه زبان دوم را با چه هدفي ميآموزيم و آموزش ميدهيم. ممكن است شخصي زبان دوم را براي ايجاد ارتباط كلامي با ديگران يا شخص ديگري براي درك مطلب كتابهاي علمي يا كار مطبوعاتي و ترجمه ياد بگيرد، بنابراين ابتدا بايد يادگيري زبان دوم هدفگذاري شود. وي ادامه ميدهد: كتابهاي درسي زبان انگليسي در حال حاضر شامل تعداد اندكي مكالمه آن هم به صورت ناقص است، اما به جاي آن در آموزش و پرورش به آموزش گرامر (قواعد زبان انگليسي) بسيار اهميت داده ميشود، به گونهاي كه گرامر را تا سطح بالاتر از مقدماتي (intermediate) به دانشآموزان آموزش ميدهند، به گونهاي كه بيشتر سئوالات امتحاني حتي در آزمونهاي سراسري نيز مربوط به قواعد زبان است، نه درك مطلب و مكالمه. اين معلم باسابقه ميافزايد: ممكن است يك فارغالتحصيل ديپلمه در نظام آموزش و پرورش ما در حد مقدماتي انگلستان از قواعد زبان انگليسي مطلع باشد، اما در رابطه با لغات، اطلاعات اندكي دارد. با وجود آن كه اين هدف دنبال ميشود كه دانشآموزان بتوانند روزنامههاي عادي را بخوانند، اما اين چرخه آموزش كامل نميشود. وي تأكيد ميکند: دليل ناقص ماندن چرخه آموزش زبان انگليسي در نظام آموزش و پرورش ما اين است كه ساعتهايي كه براي آموزش زبان در مدارس در نظر گرفته ميشود، بسيار اندك و حدود سه ساعت در هفته است، در حالي كه در كشورهاي ديگر حتي در خاورميانه، حداقل شش ساعت در هفته به آموزش زبان دوم در مدارس اختصاص داده ميشود؛ البته كيفيت آموزش نيز در جاهاي مختلف متفاوت است، در واقع اهميتي كه دبيران به نمره ميدهند نيز در اين امر تأثيرگذار است. مکالمه مهمترين ضعف فراگيران خواجوي در ادامه سخنانش با اشاره به ضرورت مشخص شدن انتظار و هدف دبيران زبان انگليسي از دانشآموزان در جريان يادگيري و ياددهي ميگويد: انتظاري كه ما به عنوان دبيران زبان از دانشآموزان داريم، بسيار مهم است و اين سئوال وجود دارد كه نظام آموزش و پرورش و دبيران درس زبان انگليسي با تدريس زبان، چه انتظاري از دانشآموز خود دارند؟ وي ادامه ميدهد: اين سؤال وجود دارد كه آيا دانشآموز بايد خوب بخواند يا خوب بنويسد؟ اين در حالي است كه به هيچ كدام از اين سئوالها پاسخي داده نشده است. واقعيت اين است كه به آن ميزان كه در مدارس ما به قواعد زبان انگليسي توجه ميشود، بر مكالمه تكيه نميشود. خواجوي در رابطه با دلايل كمتوجهي نظام آموزش و پرورش به آموزش مكالمه در زبان انگليسي توضيح ميدهد: يكي از مهمترين دلايل، اين است كه زمان در اختيار نظام آموزش و پرورش بسيار كم است و فقط براي يادگيري حداكثر دو تا سه هزار لغت در تمامي دوران تحصيل و مكالمه در حد احوالپرسي روزانه كفايت ميكند. اين دبير بازنشسته زبان انگليسي تأكيد ميکند: اگر هدف گذاري در آموزش زبان انگليسي در مدارس تغيير يابد و به عنوان مثال اين طور شود كه دانشآموزان بر مكالمه مسلط شوند، به دنبال آن كتابها نيز تغيير مييابد، اما در اين رابطه بايد توجه داشت كه از كتابهاي جانبي مفيد نيز بهره گرفته شود. وي ميافزايد: كتابهاي آموزشي جانبي بسياري در ايران و ديگر كشورها تهيه شده است، اما لازم است كه بهترين و مفيدترين آنها شناسايي و به دانشآموزان معرفي شود. کاستی های موجود در کلاس ها: هر سال در ايران ميلياردها ريال بودجه براي آموزش زبان انگليسي دانشجويان و دانشآموزان در نظامهاي رسمي و غيررسمي آموزش هزينه ميشود، اما هم چنان بسياري از فراگيران، بي نصيب از همه آن چه از خود و نظام آموزشي انتظار دارند، نااميدانه در پي راهي براي يادگيري و بهره گيري از تلاشها و هزينههاي خود ميگردند. فاطمه اسماعيل پور حسابي ـ کارشناس آموزش معتقد است: آموزش زبان انگليسي در مراکز مربوط به آن بيشتر يک طرفه است، به طوري که آموزش دهنده، فعال و يادگيرنده، غير فعال است و گفت و گويي که بايد ميان اين دو نفر صورت گيرد، عملي نميشود. آموزش دهنده سعي نميکند فراگير را به گونهاي با موضوع درگير کند و همه تلاشها مبتني بر انتقال يک سويه مطالب است، صرف نظر از آن که طرف مقابل اين موضوع را ياد گرفته است يا نه! وي يکي ديگر از مشکلات را در زمينه آموزش زبان، تعداد فراگيران در کلاسهاي درس ميداند و ميگويد: با افزايش تعداد فراگيران در يک کلاس، مدرس فرصت کمتري براي تمرکز بر يادگيري فراگيران دارد. اين کاهش فعاليت مستمر دو طرفه موجب ميشود، دانشجو در يادگيري زبان انگليسي با مشکل روبرو شود. براي يادگيري بهتر زبان انگليسي بايد ظرفيت کلاسها را به حداقل رساند تا فرصت مکالمه بين استاد و دانشجو بيشتر فراهم شود. اين کارشناس امور آموزشي با اشاره به اين که مطالب ياد گرفته شده در کلاسهاي زبان با مسائل و رويدادهاي محيط همخواني ندارد، ميگويد: يکي از رموز موفقيت در يادگيري زبان در کشورهايي مانند ايران، آن است که فراگير بتواند مطالب کلاس را به گونهاي با مسائل و مشکلات جاري پيوند دهد. اين ارتباط با تماشاي فيلمهايي به زبان اصلي و مرور اخبار و روزنامههاي انگليسي زبان، موجب تقويت و رشد آنان ميشود. اسماعيل پور حسابي با بيان اين که برگزاري برنامههاي شاد و مفرح به هنگام آموزش زبان ميتواند به عميق شدن فراگيري دانشجويان ياري کند، ميگويد: درسها و کتابهاي غير ضروري بايد از نظام آموزشي حذف و به جاي آن، دروس انگليسي جايگزين شود. شروع آموزش زبان در زمان نامناسب : هرچه كودك زودتر با زبان دوم آشنا شود، شانس بيشتري براي دستيابي به مهارتهاي كسب زبان دوم خواهد داشت. بررسيها نشان داده است اگر كودك در سن زبانآموزي يعني قبل از 7 تا 8 سالگي زبان دوم را بياموزد، مهارت بهتري در تكلم زبان دوم و لهجه خواهد داشت. هرچه سن بالاتر رود، يعني از حدود 10 سالگي به بعد توانمندي فرد در صحبت كردن به زبان دوم مانند اهالي آن زبان كاهش مييابد. بايد اشاره كرد كه نه تنها كودك ميتواند همزمان علاوه بر زبان مادري زبان دوم را فراگيرد، بلكه ميتواند زبانهاي ديگري را نيز به طور جداگانه بياموزد. در اين زمينه ذكر اين نكته نيز ضروري است كه اين مطلب در مورد همه كودكان صدق نميكند. كودكاني كه دچار تاخير در زبان و گفتار هستند، درصورت مواجه شدن با زبان ديگري علاوه بر زبان مادري در كسب مهارت گفتار و زبان دچار مشكلات بيشتري ميشوند و اين مسئله به تشديد تاخير در تكلم كودك كمك ميكند. کارشناسان آموزش کودک و زبانشناسان معتقدند کودکانی که قبل از دوره نوجوانی به یادگیری زبان دوم بپردازند بهتر میتوانند در زمینه تلفظ کلمات به طور صحیح و نزدیک به صاحبان اصلی زبان عمل کنند. زبانشناسان این موضوع را به تغییرات فیزیولوژیکی مربوط میدانند که در مغز کودکان در سنین نوجوانی رخ میدهد. تفاوت هجاها و آواها در زبانهای مختلف که باعث تفاوت لهجهها میشود در کودکانی که زبان را قبل از شکلگیری بخشهای مربوطه در مغز یاد گرفتهاند کمتر به چشم میآید. به همین دليل بهترین سن آموزش زبان به کودک، قبل از 10 سالگی و زمانی است که کودک هنوز در زبان مادری خود هم پیشرفت چندانی نداشته است. البته این مسئله به هیچ وجه كودك را از یادگیری زبان مادری بازنميدارد بلکه به پیشرفت آن هم کمک خواهد کرد. بعضی از والدین نگران این نکته هستند که یاد دادن زبان دوم در سنین کم ممکن است باعث شود کودک زبان مادری خود را فراموش کند یا اینکه در یادگیری زبان مادری و ادبیات آن دچار مشکل شود. در حالیکه زبانشناسان خلاف این باور را دارند. آنها معتقدند یادگیری زبان دوم به دليل به کارگیری ذهن کودک در استفاده از ترجمهها و معانی کلمات و ساختار جملات میتواند باعث شود زبان مادری خود را هم بار دیگر بیاموزد و آن را در کنار زبان دوم یاد بگیرد. توجه کودک به یک زبان جدید میتواند باعث توجه او به ساختارهای زبان و جملهبندیها شود. چیزی که ممکن بود تا آن زمان به آن چندان توجهی نشان داده نشود. این در حالی است که در ایران آموزش زبان از ابتدای مقطع راهنمایی شروع می شود،به عبارت دیگر با شروع دوره نوجوانی ، اما در این زمان دوران رشد و فراگیری زبان انگلیسی دیگر سپری شده است.زبان آموزی که پس از بلوغ به آموختن زبان دوم روی می آورد همواره با تداخل زبانی یا آمیختن دو زبان با همدیگر مواجه خواهد بود زیرا دو زبان در شرایط نابرابر یادگیری قرار می گیرند.حال اگر به وضعیت آموزش زبان انگلیسی در نظام آموزش و پرورش کشور توجه کنیم ، متوجه می شویم که عامل سن در آموزش زبان انگلیسی دانش آموزان نادیده گرفته شده است.درس زبان انگلیسی در دوره راهنمایی یعنی در آستانه بلوغ به برنامه درسی دانش آموزان معرفی می شود که این سن بالاست به طوری که تواناییهای فراگیری زبان انگلیسی در این زمان رو به کاهش می رود. عدم رعایت مراحل یادگیری: ترتیب آموزش ساختار زبانی در برنامه آموزش زبان بسیار تأثیر گذار است. کودک زبان مادری را با گوش دادن به اصواتی که از مادر و پدر و اطرافیان تولید می کنند فرا می گیرد. این روند نه فقط مختص زبان مادری است بلکه شالوده یادگیری هر زبان دیگری از جمله زبان دوم و زبان خارجی است.در آموزش زبان در مدارس نیز باید ترتیب این مراحل را رعایت کرد. مراحل استانارد برای آموزش زبان به تریب زیر است: 1. مهارت شنیداری (Listening) برای آموزش زبان خارجي لازم است ابتدا دانش آموزان در حد لزوم در معرض زبان قرار گيرند تا مهارتهاي دريافتي زبان (receptive skills) را در خود تقويت نمايند و سپس از آنها خواسته شود تا دست به توليد زبان بزنند، مهارت شنيداري براي رسيدن به اين هدف نقش مهمي ايفا ميكند.مهارت شنيداري ميتواند به دانش آموزان کمک كند تا دانش پايه زبان را در خود تقويت كنند. 2. مهارت گفتاری ((Speaking اين مهارت به دانش آموزان فرصت ميدهد تا الگوهاي زبان جديد را به طور شفاهي تمرين كرده و تولید نمايند. انجام فعاليتهاي زير ميتواند به توسعه مهارت گفتاري كمك كند. 3. مهارت خواندن (Reading) در تدريس مهارت خواندن، زبان آموزان ابتدا به صورت منظم با حروف الفبا آشنا مي شوند. سپس با روش ديدن و گفتن (look and say) بيان كلمات را به عنوان يك واحد به طور شفاهي تمرين مي كنند. خواندن كلمات جديد با روش (Listen and read) انجام میشود و معاني آن نيز به وسيله تصاوير درك مي شوند. تشخيص كلمات جديد و تلسط بر شكل نوشتاري آنها به وسيله تمرينات موجود در كتاب كار و به كارگيري جداول و غيره تقويت مي گردد. در گام بعدي به دانش آموزان كمك مي گردد تا بين حروف نوشته شده در كلمه و تلفظ آنها ارتباط برقرار كنند.(Phonics) به تدريج زبان آموزان مهارت خواندن خود را با خواندن جملات كوتاه توسعه مي دهند تا جايي كه قادر خواهند بود تا متون خواندني را خوانده و درك نمايند و به سئوالات آن پاسخ دهند. 4. مهارت نوشتن (Writing) از آنجايي كه نگارش زبان فارسي با انگليسي كه يك زبان خارجي مي باشد متفاوت است لازم است كه دانش آموزان به انجام يك سلسله فعاليتهايی كه در اصطلاح فعاليت هاي "پيش نوشتاري" گفته ميشود مبادرت ورزند. هدف از اين نوع فعاليت ها ايجاد هماهنگي در كنترل حركات دست و چشم، رعایت فاصله و تمرين و ممارست در حركات روان و سريع قلم با خودكار جهت دست يابي به ریتم طبيعي نوشتن حروف در انگليسي مي باشد. مهارت دستخط با حركات ساده شروع شده و ابتدا با تمرين الگوهاي حروف و سپس به نوشتن حروف بزرگ و كوچك ادامه مي يابد. در نهايت به ارتباط حروف با يكديگر به شكل تقريبا سرهم (semi – cursive) ختم میگردد. با انجام اين كار دانش اموزان به يك دستخط زيبا، واضح و روان دست پيدا خواهد كرد. در مرحله بعد، مهارت نوشتن از طريق انجام تمرينات در كتاب درسي و كتاب كار توسعه مي يابد و در نهايت نوشتن كنترل شده جملات و ساختارهاي گرامري تدريس شده با نظارت معلم انجام مي شود.
متاسفانه سیستم آموزشی ما از این قانون تبعیت نمی کند و آموزش زبان را بر پایه متن و گرامر قرار داده است. این نوع آموزشی تک بعدی و به حاشیه بردن دیگر مهارت ها مانند شنیدن، صحبت کردن و نوشتن، در صورت مناسب بودن آموزش نهایتا به گرفتن نمرات خوب در آزمون مدارس و پاسخ دادن به سوالات زبانی کنکور ورودی دانشگاه ها منجر می شود ولی همچنان توانایی و انگیزه دانش آموزان را در بکارگیری زبان انگلیسی به عنوان ابزار ارتباطی فلج نگه می دارد.هر چند در سال های اخیر در تدوین کتب درسی تغییراتی اعمال شده است، از آنجایی که هنوز نگرش متنی-گرامری در برنامه آموزش قرار دارد، نمی توان انتظار بازدهی قابل توجهی را از این تغییر داشت. از سوی دیگر، محتوای کتاب ها که حاوی مطالب و متون درک مطلب و تقویت مهارت خواندن هستند، جذابیت کافی ندارند و موضوعاتی که به آنها پرداخته میشود در حوزه علایق این نسل قرار ندارد. با اینکه به سادگی می توان مطالب به روز و به اصطلاح "جوان پسند" که مطابق فرهنگ و ارزش های دینی ما هستند را در صفحات درسی گنجاند و دایره لغاتی ملموس تر و کاربردی تر را به آنان آموخت. در مقابل کتب آموزشی به همراه نرم افزارها، فیلم های آموزشی و کتاب های داستان ضمیمه در آموزشگاه ها که بر اساس فرهنگ و ارزش های کشورهای انگلیسی زبان گردآوری شده اند، برای نوجوانان جذابیت بیشتری داشته که خواسته یا ناخواسته تأثیراتی نامطلوب، خلاف آنچه انتظار می رود بر آنها خواهد داشت. هدف گذاری نامناسب: شش سال آموزش زبان انگليسي در بيشتر مدرسههاي ايران به اعتقاد بسياري از كارشناسان آموزش و پرورش و زبانشناسي تنها صرف وقت و اتلاف زمان به شمار ميرود، آن هم در شرايطي كه برخي از دانشآموزان پس از فارغالتحصيل شدن يا حتي در زمان تحصيل و به موازات برنامههاي آموزشي مدرسه، به يادگيري زبان انگليسي در آموزشگاههاي آزاد ميپردازند و به تدريج نيز بر تعداد متقاضيان حضور در اين آموزشگاهها افزوده ميشود. بر همين اساس، كارشناسان ضعف دانشآموزان ايراني را در يادگيري زبان، تنها به فضاي آموزش رسمي مرتبط ميدانند و از دانشآموزان به عنوان افرادي علاقهمند به يادگيري زبان انگليسي نام ميبرند كه مشكلات متعددي چون ناكارآمد بودن محتواي كتابهاي درسي زبان انگليسي و كمبودن ساعتهاي تدريس از انگيزه آنان در يادگيري اين زبان كاسته است. براساس يكي از نظريههاي زبانشناسي، اوج يادگيري زبان دوم بين 11 تا 14 سال است، با اين توضيح كه بعد از 14 سالگي در مغز پديدهاي به نام «يكسانسازي» اتفاق ميافتد و قدرت يادگيري كمتر ميشود، اما اين نظريه به اين معنا نيست كه پيش و پس از اين دوران، آموزش و يادگيري انجام نميگيرد. به همين دليل سالها پيش حتي در آمادگيها و مدارس ابتدايي هم زبان انگليسي همراه كتابهايي كه براي همان دوران سني طراحي شده بودند، به بچهها آموزش داده ميشد. كتابهاي درسي زبان انگليسي در ايران تنها براساس مهارتهاي خواندن و ترجمه تاليف شدهاند، در حالي كه حتي اگر بحث بر سر تقويت اين دو مهارت باشد، در اين دو مقوله هم موفق نبودهايم و فقط معجوني از نكات غيرضروري و گرامرهاي غيركاربردي در كتابهاي درسي زبان انگليسي گنجانده شده است. اين در حالي است که در سراسر جهان، هدف اصلي آموزش زبانهاي خارجي، برقراري ارتباط است. بر همين اساس هدف از يادگيري زبان انگليسي هم بايد افزايش مهارت مكالمه باشد كه در آموزش و پرورش ايران ناديده گرفته شده است. در ميان مهارتهايي مانند خواندن، نوشتن، صحبتكردن و شنيدن، اولويت با شنيدن است، اگرچه اين چهار مهــارت در يادگيري يك زبان خارجي بايد با هم و همتراز هم تقويت شوند، اما آن چـــه از ساير مهــارتها مهمتر است، اولـويتدادن به شنيـــدن است. دانشآموزان و دانشجويان ايـــراني متاســفانه وســايل كمكآموزشي لازم در اين زمينه را در اختيار ندارند و امكان شنيدن زبان انگليسي، چه از طريق ضبط صوت و چه در آزمايشگاههاي زبان براي اغلب آنان وجود ندارد. كم بودن ساعت تدريس زبان انگليسي، يكي ديگر از مواردي است كه كارشناسان، آن را مورد انتقاد قرار ميدهند و سه ساعت در هفته را براي آموزش اين زبان كافي نميدانند، در حالي كه به گفته آنان، شرايط غيراستاندارد آموزش هم، مشكلات ناشي از اين كمبود وقت را تشديد ميكند .
نتیجه گیری : آموزش زبان انگلیسی در کشور ما ایران با مشکلات عدیده ای روبروست که این امر مستلزم ایجاد تغییر دربرخی از سیاست های آموزشی موجود می باشد . به گزارش خبرنگار اجتماعي باشگاه خبري فارس «توانا»، درس «زبان انگليسي» يكي از دروس رسمي در نظام آموزش و پرورش كشورمان است كه از سال اول راهنمايي در نظام درسي دانشآموزان قرار ميگيرد و تا پايان دوره پيشدانشگاهي ادامه دارد. اما هميشه اين سؤال پيش روي تمام افراد جامعه به ويژه اهالي آموزش و پرورش قرار دارد كه چرا با وجود حدود 7 سال آموزش مستمر، نتيجهاي كه لازم است به دست نميآيد؟! به گونهاي كه عليرغم صرف وقت و هزينه از سوي آموزش و پرورش براي به كارگيري دبيران اين رشته، نه تنها دانشآموزان با پايان يافتن دوره متوسطه خود، توان "مكالمه " را ندارند، بلكه از درك مفهوم يك متن ساده يا مكالمه در حد احوالپرسي ساده نيز ناتوانند. هر از چند گاهي نيز اظهاراتي از سوي مسئولان وزارت آموزش و پرورش در خصوص راههاي بهبود آموزش زبان انگليسي و تغيير «محتواي آموزشي» اين درس مطرح ميشود كه به نظر ميرسد تا تبديل شدن به عمل و واقعيت فاصله قابل توجهي دارد. * آموزش زبان در آموزش و پرورش براي ترجمه متون است، نه مكالمه حميدرضا حاجيبابايي وزير آموزش و پرورش 15 آبان 89 در گفتوگو با خبرنگاران در پاسخ به پرسشي درباره راههاي بهبود آموزش زبان انگليسي در مدارس و افزايش توان يادگيري دانشآموزان به ويژه براي مكالمه گفت: آموزش زبان انگليسي در مدارس يك نياز است اما به اين معنا نيست كه حتماً بايد تدريس زبان در مدارس در طي 7 سال به گونهاي باشد كه همه دانشآموزان بتوانند مكالمه كنند. وي خاطرنشان كرد كه «آموزش زبان در مدارس به صورت آموزش ترجمه متون است نه مكالمه كه بر اساس آن آموزش و يادگيري بايد به گونهاي باشد كه افراد در تخصصهاي گوناگون و در هنگام ورود به دانشگاه توان مراجعه به منابع ديگر و ترجمه آنها را داشته باشند». به رغم تأكيد وزير آموزش و پرورش بر هدف اين وزارتخانه براي دستيابي دانشآموزان به توان "ترجمه " متون انگليسي، اما به نظر ميرسد كه همين هدف نيز با وضعيت كنوني آموزش زبان در مدارس كشورمان دور از دسترس باشد. شايد يكي از بهترين راههاي موجود براي ريشهيابي اين موضوع، رفتن به سراغ دبيران زبان انگليسي در مدارس باشد كه عليرغم توان تخصصي آنها در اين زمينه، اما بنا به هر دليلي دانشآموزان اين معلمان بهره كافي را از يادگيري زبان دوم در داخل مدرسه نميبرند. فاطمه خواجوي فرهنگي بازنشستهاي است كه 72 سال دارد و پس از سالها تدريس زبان انگليسي در مدارس تهران، در سال 1364 بازنشسته شده است؛ در گفتوگو با اين فرهنگي پيشكسوت تلاش شده است تا به طور خلاصه ضمن ريشهيابي اين مشكل، پيشنهادي نيز براي رفع آن ارائه شود. * "هدف " آموزش زبان دوم در مدارس مشخص نشده است فاطمه خواجوي دبير بازنشسته زبان انگليسي در گفتوگو با خبرنگار اجتماعي باشگاه خبري فارس «توانا» در رابطه با علت بازدهي پايين آموزش زبان انگليسي در مدارس اظهار داشت: براي پاسخ به اين پرسش كه دغدغه بسياري از افراد نيز هست، ابتدا بايد ببينيم كه "زبان دوم " را با چه هدفي ميآموزيم و آموزش ميدهيم. وي افزود: ممكن است شخصي زبان دوم را براي ايجاد ارتباط كلامي با ديگران يا شخص ديگري براي درك مطلب كتابهاي علمي يا كار مطبوعاتي و ترجمه ياد بگيرد، بنابراين ابتدا بايد يادگيري زبان دوم "هدفگذاري " شود. خواجوي ادامه داد: كتابهاي درسي زبان انگليسي در حال حاضر شامل تعداد اندكي "مكالمه " آن هم به صورت ناقص است، اما به جاي آن در آموزش و پرورش ما به آموزش "قواعد " زبان انگليسي (گرامر) بسيار اهميت ميدهند، به گونهاي كه گرامر را تا سطح بالاتر از مقدماتي (intermediate ) به دانشآموزان آموزش ميدهند، به گونهاي كه بيشتر سؤالات امتحاني حتي در آزمونهاي سراسري نيز مربوط به قواعد زبان است، نه درك مطلب و مكالمه. اين فرهنگي بازنشسته اظهار داشت: ممكن است يك فارغالتحصيل ديپلمه در نظام آموزش و پرورش ما در حد «intermediate » انگلستان از "قواعد " زبان انگليسي مطلع باشد، اما در رابطه با "لغات " اطلاعات اندكي دارد و با وجود آنكه اين هدف دنبال ميشود كه دانشآموزان بتوانند روزنامههاي عادي را بخوانند، اما اين چرخه آموزش كامل نميشود. * "زمان هفتگي " آموزش زبان انگليسي در مدارس كم است وي تأكيد كرد: دليل ناقص ماندن چرخه آموزش زبان انگليسي در نظام آموزش و پرورش ما اين است كه ساعتهايي كه براي آموزش زبان در مدارس در نظر گرفته ميشود، بسيار اندك و شايد "حدود 3 ساعت در هفته " باشد، در حالي كه در كشورهاي ديگر حتي در خاورميانه، "حداقل 6 ساعت در هفته " را به آموزش زبان دوم در مدارس اختصاص ميدهند؛ البته "كيفيت آموزش " نيز در جاهاي مختلف متفاوت است، در واقع اهميتي كه دبيران به "نمره " ميدهند نيز در اين امر تأثيرگذار است. خواجوي در ادامه با اشاره به ضرورت مشخص شدن انتظار و هدف دبيران زبان انگليسي از دانشآموزان در جريان "يادگيري و ياددهي " گفت: انتظاري كه ما به عنوان دبير زبان از دانشآموز داريم بسيار مهم است و اين سؤال وجود دارد كه نظام آموزش و پرورش و دبيران درس زبان انگليسي با تدريس زبان، چه انتظاري از دانشآموز خود دارند. وي ادامه داد: اين سؤال وجود دارد كه «آيا دانشآموز بايد خوب بخواند يا خوب بنويسد يا انشاء زبان انگليسي را به خوبي بنويسد؟»؛ اين در حالي است كه به هيچكدام از اين سؤالها پاسخي داده نشده است و واقعيت اين است كه به آن ميزان كه در مدارس ما به "قواعد " زبان انگليسي توجه ميشود، نسبت به "مكالمه " تكيه نميشود. خواجوي در رابطه با دليل كمتوجهي نظام آموزش و پرورش به آموزش مكالمه در زبان انگليسي تصريح كرد: يكي از مهمترين دلايل اين مسئله اين است كه زمان در اختيار نظام آموزش و پرورش بسيار كم است و فقط براي يادگيري حداكثر 2 تا 3 هزار لغت در تمام دوران تحصيل و مكالمه در حد احوالپرسي روزانه كفايت ميكند. * هدفگذاري آموزش زبان در مدارس بايد به سمت "مكالمه " تغيير يابد اين دبير بازنشسته زبان انگليسي تأكيد كرد: اگر "هدفگذاري " در آموزش زبان انگليسي در مدارس تغيير يابد و به عنوان مثال اينطور شود كه «دانشآموزان بر مكالمه مسلط شوند»، به دنبال آن كتابها نيز تغيير مييابد، اما در اين رابطه بايد توجه داشت كه بايد از "كتابهاي جانبي مفيد " نيز بهره گرفته شود. وي اظهار داشت: كتابهاي آموزشي جانبي بسياري در ايران و ديگر كشورها توليد شده است اما لازم است كه بهترين و مفيدترين شناسايي و به دانشآموزان معرفي شود. باتوجه به مطالب ذکرشده وبانگاهی به تحقیقات وپژوهشات انجام شده در زمینه آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم درایران وکشورهای دیگر بهخصوص درکشورهای آسیایی می توان گفت یکی از راه های سریع ومطمئن برای ارتقای سطح یادگیری زبان انگلیسی در ایران الگوگیری صحیح وسنجیده از سیاست های آموزشی کشورهای موفق در زمینه آموزش زبان دوم می باشد . یکی از کشورهای موفق در زمینه یادگیری زبان انگلیسی در آسیا سنگاپور است ، سیاست های آموزشی این کشور درتمامی عرصه های آموزشی زبان ، فناوری وتکنولوژی ، تجارت و... با توجه به آسیایی بودن این کشور وشباهت های موجود دراین کشور با کشور ما مانندتفاوت های قومی ، زبانی وفرهنگی موجود در این کشور می تواند الگوی خوبی برای تحول در آموزش در کشور ما باشد.
منابع:
1-شعبانی، حسن، مهارتهای آموزشی و پرورشی (روشها و فنون تدریس)، قم، چاپ مهر، چاپ هشتم۱۳۷۷
Jack c.Richards,John Platt,Heidi Platt, Long man dictionary of language2- Teaching&Applied linguistics,printed in United kingdom.۱۹۹۲
Peter ladefoged ,A course in phonetics,second edition,Jovanovich publishers,۱۹۸۲ 3-
روزنامه اعتماد، شماره 1875 به تاریخ 6/11/87، صفحه 9 ضعف آموزش و پرورش در آموزش زبان ، محمد جواد صابری ، 5/8/1390 ، نسخه شماره 2766
اینترنت:
http://www.sgbox.com/singaporeeducation.html
http://www.singaporemath.com/faq_Pre_PriSci.htm
http://www.moe.gov.sg/corporate/primary.htm
http://www.moe.gov.sg/esp/schadm/sec1/pslemain.htm
http://www.moe.gov.sg/schdiv/sis
http://singaporescience.sgbox.com/singaporesciencebooks.html.
http://www.titronline.ir
http://www.magiran.com
http://www.mardomsalary.com
http://www.nazemsara.com
© 2024 - کلیه حقوق این پورتال متعلق به مؤسسات آنلاین و حضوری زبان نصیر میباشد. نسخه 2.8.2.0
طراحی، پیاده سازی و پشتیبانی پورتال توسط گروه برنامه نویسی آقاجانی 09039202012